دوم شهریور ماه سالروز شهادت مبارز نستوه شهید سید علی اندرزگو است. حجتالاسلام سید مهدی اندرزگو، فرزند این شهید بزرگوار خاطراتی را به نقل از رهبر انقلاب دربارهی آن شهید بازگو کرده است:
امام روی یک صندلی نشستند و چند جمله درباره برچیده شدن نظام طاغوتی سخنانی فرمودند، آنگاه به من نگاه کرد و فرمود: آیا وقت اذان شده؟ گفتم بله، الان وقت اذان است. امام یک مرتبه سخن خود را قطع کرد و بدون خداحافظی از کرسی پایین آمد.
حضرت امام خمینی(ره) و همراهانشان به دعوت استاد شهید، به مدت ۲ شبانهروز در منزل پدری ما به سر بردند. مادرم صبحهای زود برای گرفتن شیر مرا از خواب بیدار میکرد. روز اول بیدار شدم اما صبح روز دوم بیدار نمیشدم و تنبلی میکردم.
یک شب دیدم چراغ منزل علی روشن است. نگاه کردم دیدم علی دارد گریه میکند. دیدم مقالهای در مورد حضرت رسول(ص) مینویسد و وقتی به مظلومیت حضرت رسول(ص) رسیده است، خودش دارد گریه میکند.
رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و مبلّغان و پژوهشگران حوزههای علمیه کشور درباره آیتالله شیخ مجتبی قزوینی چنین میگویند: «مرحوم آشیخ مجتبی نه فقط امام را قبول داشت، از امام ترویج میکرد تا وقتی زنده بود.»
نوزدهم بهمنماه سالروز بیعت همافران نیروزی هوای ارتش رژیم سابق با بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی(ره) است. به همین مناسبت، پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب، تصویر و خاطرهی حضرت آیتالله خامنهای را از این روز فراموشنشدنی، منتشر میکند:
کشف حجاب اجباری رضاخان جزء خاطرات بسیار تلخ ایرانیان است که در ذهنها ماندگار شد. مرحوم آیتالله مهدوی کنی به خاطر دارد خواهرش که سه سال از او بزرگتر بود، روزی گریان و با لباس پاره به خانه آمد. ماموران رضاخان به حجاب دختر کوچک نیز رحم نکرده بودند.
برای ما حرفهایی هم درآورده بودند. مثلا میگفتند که به اینها چک سفید امضاء میدهند یا به ما «شاعران درباری» میگفتند. من هم در جوابشان گفتم که اگر این روحانیت عزیز و معظم نامش دربار است، بله ما درباری هستیم.
مرتضی احمدی صدای ماندگار دوبله ایران در یکی از مصاحبههای خود به مواردی از جمله خاطره زمان افطار و سحر سالهای پیش از انقلاب، خاطره انگیز ترین کارهای سینمایی و تلویزیونی و ماجرای سفر به آمریکا و دعوا با
فرقههای مختلفی در این کشور حضور دارند و فتواهای مذهبی تساهل و تسامح بیشتری وجود دارد. اگر ما شاهد وجود شخصیتهایی مانند جورج جرداق در لبنان هستیم قطعا جای تعجب ندارد چرا که ما حتی سیدمسیحی نیز در لبنان داریم
یکی دیگر از ماجراهای سخنرانیهای من، مربوط به سخنرانی در مسجد جلیلی تهران میشود(فکر میکنم این برنامه در سال ۱۳۵۴ بود). در مسجد جلیلی، نماز جماعت به امامت آیتالله مهدوی کنی برگزار میشد.
امام جمعه موقت تهران گفت: بعد از اینکه حضرت امام از زندان ستمشاهی آزاد شدند، من در حالی که نوجوان بودم به اتفاق مرحوم پدرم به استقبال ایشان رفتم، مراسمی در منزل حضرت امام برگزار شد و مداح شروع به تعریف و تمجید از امام کرد و امام ناراحت شد و با صدای بلند گفت: ساکت شوخاطره جالب امام جمعه موقت تهران از امام خمینی(ره)
آیتالله سید محمد خامنهای رییس بنیاد صدرا در خاطراتش میگوید جوانی در نامهای نوشته بود: من شما را باعث این مشکلات مملکتی میدانستم لذا رفتم چاقویی خریدم و آن روز قصدم این بود که شما را بکشم ولی وقتی به من پول دادید و روحیه شما را دیدم منصرف شدم.